۱۳۸۹/۰۸/۰۲

دق دلی

صد سال یک بار که محض رضای خدا نمیاد این وبلاگ رو بخونه. دیگه چی بشه من خودمو بکشم که آخه یه سر برو بخون، میاد میخونه اونم چطوری؟! هی می نویسه: "اینم کامنت"!
حالا اگه قبل از ازدواج بود روزی صد بار میومد وبلاگ رو چک میکرد که چیز جدیدی ننوشته باشم که ندیده باشه ها! من نمیدونم چطوری آدم به اون با احساسی رو تبدیل کردم به این آدم؟!
تازه شاکی هم شده که حالا دیگه من شدم"ر" هان؟!
بعد هم که کل گذاشته که حالا ببین خودم از امروز یک وبلاگی درست کنم که ....!!!!
حالا که اینطور شد من کم نمیارم. شده روزی 5 تا پست بنویسم که بزنم رو دستش، این کاررو میکنم.

۷ نظر:

زهرا گفت...

ای جانم تومی تونی لاکی جون
خوشگل می نویسی ها

ناشناس گفت...

نه واسه شماها زشته از شما بعیده با هم کلکل کنید . آقا "ر" بابا بیخیال حالا دو دقیقه وقت بذار واسه این نتیجه عموی ما !!! علی شیرازی

زرافه خوش لباس گفت...

محض رضاي خدا دعوا نكنين...
(حواسم نبود..من اصلا در دعواي زن و شوهري دخالت نمي كنم!!!)
آقا "ر" پيشاپيش خواننده وبلاگ شما هستم. همانطور كه اونموقع ها ياهو 360 تان را مي خواندم:)

رضا گفت...

تازه وبلاگت شد وبلاگ.
نیگاه کن این یه پست رو همین امروز 3 تا کامنت گذاشتن.
از امروز بازدید کننده ها می شن شونصد تا.

لاکی گفت...

ای زرافه ی بی معرفت. هنوز وبلاگش نه به باره نه به داره، منو فروختی؟!

نیلی گفت...

به ر بگو به نفعته مجهول بودن در فضای مجازی کلا!
لاکی من خیلی نوشته هاتو دوست دارم.عالین!
راستی یک پیشنهاد هم دارم برو تو کد بلاگت فوتنش رو عوض کن تا خوندن پست ها راحت تر بشه.

لاکی گفت...

خوشحالم که دوست داری نیلی جون.رفتم کدها رو عوض کردم ولی نشد!