۱۳۸۹/۰۴/۲۵

چند سال بعد

به دیدن یکی از دوستانم که بچه دار شده آمده ایم. بچه خوردنی و دوست داشتنی است. من که زیاد از بچه خوشم نمی آید عاشق این یکی می شوم. با کارهایش سرگرممان میکند. 
با خودم فکر میکنم چند سال بعد من هم...
هنوز نمی توانم خودم را با بچه تصور کنم ولی سعی میکنم تصویری در ذهنم بسازم تا ببینم چه جوری است.
 زندگی چه زود می گذرد. انگار همین دیروز بود که با این دوستانم پشت میزهای مدرسه شیطنت می کردیم. حالا او خودش مادر شده. خیلی زود می گذرد.

۲ نظر:

زرافه خوش لباس گفت...

مگه به دیدن دوست تازه بچه دار شده ات بری و احساساتت یه کم تلطیف شه خواهر...

لاکی گفت...

man be in latifi delet miad ino begi?