۱۳۸۹/۰۴/۳۱

منهای دو

دیشب با همکاران همسرم به دعوت مدیر پروژه شان رفتیم تئاتر منهای دو به کارگردانی داود رشیدی. مدیرشان مرد میانسالی است که تعریفهای زیادی در موردش شنیده بودم و دوست داشتم از نزدیک ببینمش. قبل از تئاتر که داشتیم صحبت می کردیم روبه ما کرد و گفت :" دخترها حتما" کتاب گل صحرا را بخوانید..."
تئاتر بر اساس نمایشنامه ای از Samuel Benchetrit بود. روایت دو مرد که در بیمارستانی بستری اند و تنها چند روز تا پایان زندگیشان فرصت باقی است و تصمیم می گیرند که این چند روز باقیمانده از عمرشان را به دنبال آرزوهایشان بروند. لیلی رشیدی و باران کوثری و پگاه آهنگرانی هم در این تئاتر بازی می کردند. در مجموع کار متوسطی بود و من انتظار داشتم بهتر از اینها باشد.
اکثر تماشاچیان فارغ التحصیلان قدیمی دانشکده فنی بودند که حدود 60 سال سن داشتند. پس از پایان تئاتر بهزاد فراهانی و نمایندگان این انجمن فارغ التحصیلان روی سن آمدند و هدایایی به کل اعضای تیم تئاتر دادند.
جالب اینجا بود که وسط تئاتر هر از چندگاهی صدای گربه می آمد. همه مان مانده بودیم که خدایا این دیگه صدای چیه. وقتی نمایش تمام شد دیدیم نزدیک بالکن طبقه دم سالن توی یک کنج یک بچه گربه نشسته! این هم پدیده ای بود در نوع خودش.

۲ نظر:

عاطفه (کرم کتاب) گفت...

1-ای بابا کجا اکثر تماشاچیا 60 ساله بودن؟!
2-جدی جدی بچه گربه بود؟! پگاه آهنگرانی هم با اون بازی افتضاح ش خنده ش گرفت!

لاکی گفت...

are bache gorbe ro ba cheshmaye khodam didam!